من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم
که چه می کنی؟
کجایی؟
در چه حالی؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم:
تنهاییت برای من
غصه هایت برای من
همه ی بغض ها و اشک هایت برای من
تو فقط بخند
آنقدر بلند که من هم بشنوم
صدای خنده هایت را
صدای همیشه خوب بودنت را….!